استر بي علف

اي خداوند که چون مرکب آهو تک تو
ناورد کره گر آهو همه مرکب زايد
مرکبي دارم و از حسرت يک مشت علف
بر علفزار فلک بيند و دندان خايد
نسبتي هست چو با اسب تو او را در اصل
گر ز پس مانده خويشش بنوازد شايد