شماره ٤٣٦: اندرآ اي اصل اصل شادماني شاد باش

اندرآ اي اصل اصل شادماني شاد باش
اندرآ اي آب آب زندگاني شاد باش
گرت بيند زندگاني تا ابد باقي شود
ورت بيند مرده هم داند که جاني شاد باش
همچنين تو دم به دم آن جام باقي مي رسان
تا شويم از دست و آن باقي تو داني شاد باش
بر نشانه خاک ما اينک نشان زخم تو
اي نشانه شاد زي و اي نشاني شاد باش
اي هما کز سايه ات پر يافت کوه قاف نيز
اي هماي خوش لقاي آن جهاني شاد باش
هم ظريفي هم حريفي هم چراغي هم شراب
هم جهاني هم نهاني هم عياني شاد باش
تحفه هاي آن جهاني مي رساني دم به دم
مي رسان و مي رسان خوش مي رساني شاد باش
رخت ها را مي کشاند جان مستان سوي تو
مي چشان و مي کشان خوش مي کشاني شاد باش
اي جهان را شاد کرده وي زمين را جمله گنج
تا زمين گويد تو را کاي آسماني شاد باش
گر سر خوبي بخارد دلبري در عهد تو
پرچمش آرند پيشت ارمغاني شاد باش
گوهر آدم به عالم شمس تبريزي تويي
اي ز تو حيران شده بحر معاني شاد باش