مکر کردن مريدان کي خلوت را بشکن

جمله گفتند اي حکيم رخنه جو
اين فريب و اين جفا با ما مگو
چارپا را قدر طاقت با رنه
بر ضعيفان قدر قوت کار نه
دانه هر مرغ اندازه ويست
طعمه هر مرغ انجيري کيست
طفل را گر نان دهي بر جاي شير
طفل مسکين را از آن نان مرده گير
چونک دندانها بر آرد بعد از آن
هم بخود گردد دلش جوياي نان
مرغ پر نارسته چون پران شود
لقمه هر گربه دران شود
چون بر آرد پر بپرد او بخود
بي تکلف بي صفير نيک و بد
ديو را نطق تو خامش مي کند
گوش ما را گفت تو هش مي کند
گوش ما هوشست چون گويا توي
خشک ما بحرست چون دريا توي
با تو ما را خاک بهتر از فلک
اي سماک از تو منور تا سمک
بي تو ما را بر فلک تاريکيست
با تو اي ماه اين فلک باري کيست
صورت رفعت بود افلاک را
معني رفعت روان پاک را
صورت رفعت براي جسمهاست
جسمها در پيش معني اسمهاست