شماره ٢٧: تا عشق توام بدرقه راه حجاز است

تا عشق توام بدرقه راه حجاز است
اندر حرم وصل دلم محرم راز است
احرام در دوست چو از صدق ببستيم
در هر قدمي کعبه صد گونه نياز است
عمريست که از آتش سوداي تو چون شمع
کار دل آشفته من سوز و گداز است
نزديک محبان ره کعبه دو سه گام است
کوته نظر است آنکه بگويد که دراز است
عشقست که در کسوت هر عاشق و معشوق
گه اصل نياز است و گهي مايه ناز است
تا سلطنت عشق شود ظاهر و پيدا
آفاق پر از قصه گيسوي دراز است
من بنده ندارم هنري در خور شه ليک
از روي کرم شاه جهان بنده نواز است
عشاق نوا چون ز در دوست بيابند
در جان حسين آرزوي عزم حجاز است