شکايت

نه جاي شخودن بماند از دو رخ
نه جاي دريدن بماند از قبا
بگريم همي در فراقت چنانک
که داود بر تربت او ريا
که از بس سرشکم برويد همي
به ياقوت انگشتري بر گيا