شماره ٥٦١: زدي به دست ارادت چو حلقه بر در دل

زدي به دست ارادت چو حلقه بر در دل
ز در درآ و ببين خانه مصور دل
در آرزوست مه خرگهي که بر گردون
منور از تو کند خانه مدور دل
دلم شکفت که از ميل طبع خلوت دوست
سبب نزول تو شد خانه محقر دل
لب اميد بلبيک محتشم بگشا
که يار بر سر لطفست و مي زند در دل