شماره ٤٥٤: اي سرو گلندام که داري کمر از مو

اي سرو گلندام که داري کمر از مو
بر مو کمري نيست مناسب مگر از مو
جز کاتب قدرت که رخت را ز خط آراست
کس خط ننوشته است به روي قمر از مو
بر روي تو خط نيست که از جنبش آن زلف
افشان شده بر صفحه گل مشک تر از مو
با تيزي مژگان تو نقاش چه سازد
گيرم که بسازد قلمي تيزتر از مو
جز هندوي چشمت که به مژگان رگ جان زد
فساد نديدم که زند نيشتر از مو
گفتي اثري در تب عشق از تو نمانده
در آتش سوزنده چه ماند اثر از مو
ترسم نرسد بر بدن محتشم از ضعف
پيکان خدنگ تو که دارد گذر از مو