شماره ٣٢٣: گوش کردن سخنان تو غلط بود غلط

گوش کردن سخنان تو غلط بود غلط
رفتن از ره به زبان تو غلط بود غلط
از تو هر جور که شد ظاهر و کردم من زار
حمل بر لطف نهان تو غلط بود غلط
من بي نام و نشان را به سر کوي وفا
هرکه مي داد نشان تو غلط بود غلط
با خود از بهر تسلي شب يلداي فراق
هرچه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط
تا ز چشم تو فتادم به نظر بازي من
هر کجا رفت گمان تو غلط بود غلط
در وفاي خود و بدعهدي من گرچه رقيب
خورد سوگند به جان تو غلط بود غلط
محتشم در طلبش آن همه شب زنده که داشت
چشم سياره فشان تو غلط بود غلط