شماره ٢٦٦: اي زهر خنده تو چو شهد و شکر لذيذ

اي زهر خنده تو چو شهد و شکر لذيذ
زهر تو از نبات کسان بيشتر لذيذ
از قد و لب رياض تو را اي بهار ناز
هم نخل نازک آمده و هم ثمر لذيذ
قدت که هست نيشکر بوستان حسن
سر تا به پاست لذت و پا تا به سر لذيذ
دشنام تلخ زود مکن بس که در مذاق
زهريست اين که بيشتر است از شکر لذيذ
روزي هزار گنج نهادي شکر فروش
بودي اگر شکر جو لبت اي پسر لذيذ
آن لب که من گزيده ام امروز کافرم
گر ميوه بهشت بود اين قدر لذيذ
مطرب ز محتشم غزلي کن ادا که هست
نظم وي و اداي تو با يکديگر لذيذ