شماره ٢٦٥: کنم چو شرح غم او سواد بر کاغذ

کنم چو شرح غم او سواد بر کاغذ
سرشک من نگذارد مداد بر کاغذ
فرشته نيز گواهي نويسد اربيند
به قتل من خط آن حور زاد بر کاغذ
رقيب تا چه بد از من نوشته بود که يار
ز من نهفت چو چشمش فتاد بر کاغذ
محل نامه نوشتن مرا ز دغدغه کشت
به نام غير قلم چون نهاد بر کاغذ
نوشت نامه به اغيار و اين بترکه نگاشت
به رمز نام خود از اتحاد بر کاغذ
نبود بس خط کلکش که مهر خاتم نيز
نهاد از جهت اعتماد بر کاغذ
بياد محتشمش ليک چون عنان جنبيد
قلم ز دغدغه او ستاد بر کاغذ