شماره ٢٤٥: به رهي کان سفري سرو روان خواهد شد

به رهي کان سفري سرو روان خواهد شد
هر قدم منزل صد قافله جان خواهد شد
بر زمين رخش قمر نعل چو خواهد راندن
همه گلهاي زمين آينه دان خواهد شد
هر کجا توسن آهو تک خود خواهد تاخت
باز تاخطه چين مشگ فشان خواهد شد
خيمه از شهر چو بر دشت زند ابر مثال
افتاب از نظر خلق نهان خواهد شد
آن شکر لب به دياري که گذر خواهد کرد
فتد ارزان چو نمک صبر گران خواهد شد
عشق را طبع زليخاست که آن يوسف عهد
هر کجا جلوه کند باز جوان خواهد شد
همچو تير از نظر آن سرو چو خواهد رفتن
قامت محتشم از غصه کمان خواهد شد