شماره ٧٠: مهر که سرگرم مه روي توست

مهر که سرگرم مه روي توست
مشعله گردان سر کوي توست
مه که بود صيقليش آفتاب
آينه دار رخ نيکوي توست
سرو جوان با همه آزادگي
پير غلام قد دل جوي توست
غنچه که گوئي دهنش گشته گوش
نکته کش از لعل سخنگوي توست
مشگ ختن کامده خاکش عبير
خاک ره جعد سمن بوي توست
آهوي شيرافکن چشم بتان
تير نظر خورده آهوي توست
مرغ دل محتشم خسته را
خانه کمانخانه ابروي توست