شماره ٤٤١: شوق ما بال و پر جسم گران خواهد شدن

شوق ما بال و پر جسم گران خواهد شدن
دار بر منصور ما تخت روان خواهد شدن
عشق دارد سختيي اما گوارا مي شود
بيستون بر کوهکن رطل گران خواهد شدن
هست اگر هر گريه اي را خنده اي در چاشني
ريشه غم در دل ما زعفران خواهد شدن
از هواداران مشو غافل که وقت برگريز
طوق قمري سرو را خط امان خواهد شدن
چون زليخا هر که در عشق جوانان پير شد
از ورق گرداني دوران جوان خواهد شدن
گر به اين عنوان شود اوضاع دنيا ناگوار
خضر بيزار از حيات جاودان خواهد شدن
رشته سر در گم ما را نخواهد يافتن
سوزن عيسي اگر بر آسمان خواهد شدن
زين شکست و بست کز گردون مرا در طالع است
استخوانم مغز و مغزم استخوان خواهد شدن
صائب آن آيينه رو خواهد به فکر ما فتاد
طوطي خاموش ما شکرفشان خواهد شدن