شماره ٢٧

دوش تا روز ما به هم بوديم
لذتي يافتم که چتوان گفت
دست و پايش خوشي ببوسيدم
حضرتي يافتم که چتوان گفت
بندگي خداي خود کردم
حرمتي يافتم که چتوان گفت
رحمتي کرد بر من مسکين
رحمتي يافتم که چتوان گفت
گنج اسما به ما عطا فرمود
منتي يافتم که چتوان گفت
عقل آمد دمي ملولم کرد
زحمتي يافتم که چتوان گفت
نعمت الله به ما عطا فرمود
نعمتي يافتم که چتوان گفت