در عبارت کتاب مسطورست
            رق منشور و بيت معمورست
         
        
            اوست در سايه پناه خرد
            حاجب بار بارگاه خرد
         
        
            کدخداي نبي مرسل اوست
            عقل ثاني و نفس اول اوست
         
        
            از پي استفادت و تحقيق
            عقل کل مصطفي و او صديق
         
        
            دايم از جوهر پذيرنده
            اثر از نور عقل گيرنده
         
        
            هم دهنده است و هم ستاننده
            هم پذيراي و هم رساننده
         
        
            متوسط ميان صورت و هوش
            شده زين سو زبان و زان سو گوش
         
        
            مرد چون عقل را پناه کند
            جرم و شکل سها چو ماه کند
         
        
            مدتي گرد عقل بر گردد
            گرچه باشد پسر پدر گردد
         
        
            پادشاهي شود ز مايه عقل
            آفتابي شود ز سايه عقل
         
        
            جوهرش چون کند ز نقصان نقل
            برتر آيد يکي شود با عقل
         
        
            چون شد از فيض عقل بر خود شاه
            خلعت شوق يابد از الله
         
        
            شوق چون در نهادش آويزد
            عقل کل را ز ره برانگيزد
         
        
            تاکنون عقل بود بر وي مير
            زو کنون عقل گشت امر پذير
         
        
            چون شود بر نهاد خود مالک
            بشنود کارجعي الي ربک