مرد طباخ نعمت بسيار
            همچو قصاب در تباهي کار
         
        
            رنج و بيماريست مرد طبيب
            خاصه آنرا که هست خوار و غريب
         
        
            درزي آنکس که رنجها و بلا
            همه بر دست او شود زيبا
         
        
            مرد خفاف و نعلي و خراز
            از مواريث آنکه داند راز
         
        
            مرد بزاز و زرگر و عطار
            خوبي کار و نعمت بسيار
         
        
            مرد خمار و مطرب و رادي
            مايه شادماني و شادي
         
        
            مرد بيطار و رائض و کحال
            چون دليل اند بر تباهي حال
         
        
            هست در خواب ديدن صياد
            مايه مکر و حيله بر مرصاد
         
        
            مرد شمشيرگر دليل عناست
            همچو آن تير گر که تيرآراست
         
        
            مرد سقا و گلگر و حمال
            هر سه آنرا دليل دان بر مال