شماره ٣٥٤: موي چون کافور دارم از سر زلفين تو

موي چون کافور دارم از سر زلفين تو
زندگاني تلخ دارم از لب شيرين تو
خاک بر سر کردم از طور رخ پر آب تو
سنگ بر دل بستم از جور دل سنگين تو
مونس من ماه و پروينست هر شب تا به روز
زان رخ چون ماه و زان دندان چون پروين تو
زعفرانست از رخ من توده بر بالين من
ارغوانست از رخ تو سوده بر بالين تو
گر مسلمان کشتن آيين باشد اندر کافري
در مسلماني مسلمان کشتنست آيين تو
رخنه افتد بيشک اندر دين تو زين کارها
کي پسندد عاشق تو رخنه اندر دين تو