شماره ٢٧٢: ما را ميفگنيد که ما اوفتاده ايم

ما را ميفگنيد که ما اوفتاده ايم
در کار عشق تن به بلاها نهاده ايم
آهستگي مجوي تو از ماوراي هوش
کاکنون به شغل بي دلي اندر فتاده ايم
ما بي دليم و بي دل هر چه کند رواست
دل را به يادگار به معشوق داده ايم
از ما بهر حديث به آزار چون کشد
ما مردمان بي دل و بي مکر و ساده ايم
خصمان ما اگر در خوبي ببسته اند
ما در وفاش چندين درها گشاده ايم
گر بد کنند با ما ما نيکويي کنيم
زيرا که پاک نسبت و آزاده زاده ايم