شماره ١٨٩: اي ز خوبي مست هان هشيار باش

اي ز خوبي مست هان هشيار باش
ور ز مستي خفته اي بيدار باش
از شراب شوق رويت عالمي
گشته مستانند هان هشيار باش
گر مه ميخواره خوانندت رواست
مي به شادي نوش و بي تيمار باش
خويشتن داري کن اندر کارها
خصم بر کارست هان بر کار باش
گاه بزم افروز عاشق سوز باش
گاه صاحب درد و دردي خوار باش
زينهاري دارم اندر گردنت
زينهار اي بت بران زنهار باش
چون ز خصمان خويشتن داري کني
دستبردي بر جهان سالار باش
هم چنين از خويشتن داري مدام
تا تواني سر کش و عيار باش
بر در ديوار خود ايمن مباش
بر حذر هان از در و ديوار باش
کار تو بايد که باشد بر نظام
کارهاي عاشقان گو زار باش
گر سنايي از تو برخوردار نيست
تو ز بخت خويش برخوردار باش