شماره ١٢٨: آفرين بادا بر آن کس کو ترا در بر بود

آفرين بادا بر آن کس کو ترا در بر بود
و آفرين بادا بر آن کس کو ترا در خور بود
آفرين بر جان آن کس کو نکو خواهت بود
شادمان آن کس که با تو در يکي بستر بود
جان و دل بردي به قهر و بوسه اي ندهي ز کبر
اين نشايد کرد تا در شهرها منبر بود
گر شوم من پاسبان کوي تو راضي بوم
خود ببخشايي بر آن کش اين هوس درسر بود