شماره ١١٨: هر دل که قرين غم نباشد

هر دل که قرين غم نباشد
از عشق بر او رقم نباشد
من عشق تو اختيار کردم
شايد که مرا درم نباشد
زيرا که درم هم از جهانست
جانان و جهان بهم نباشد
با ديدن رويت اي نگارين
گويي که غمست غم نباشد
تا در دل من نشسته باشي
هرگز دل من دژم نباشد
پيوسته در آن بود سنايي
تا جز به تو متهم نباشد