گفتار (٥٠)

استعداد بي تربيت دريغست و تربيت نامستعد ضايع. خاکستر نسبتي عالي دارد که آتش جوهري علويست وليکن چون بنفس خود هنري ندارد با خاک برابرست، و قيمت شکر نه از نيست که آن خود خاصيت ويست چو کنعان را طبيعت بي هنر بود
پيمبر زادگي قدرش نيفزود
هنر بنماي اگر داري نه گوهر
مشک آنست که ببويد نه آنکه عطار بگويد. دانا چو طبله عطارست خاموش و هنرنماي، و نادان چو طبل غازي بلند آواز و ميان تهي
عالم اندر ميان جاهل را
مثلي گفته اند صديقان
شاهدي در ميان کورانست
مصحفي در سراي زنديقان