گفتار (٤٨)

خردمندي را که در زمره اوباش سخن ببندد شگفت مدار، که آواز بربط با غلبه وهل برنيايد و بوي عبير از گند سير فرو ماند
بلند آواز نادان گردن افراخت
که دانا را به بي شرمي بينداخت
نمي داند که آهنگ حجازي
فروماند ز بانگ طبل غازي