شماره ٣٥٥: انتبه قبل السحر يا ذالمنام

انتبه قبل السحر يا ذالمنام
نوبت عشرت بزن پيش آر جام
تا سوار عقل بردارد دمي
طبع شورانگيز را دست از لگام
دوري از بط در قدح کن پيش از آنک
در خروش آيد خروس صبح بام
مرغ جانم را به مشکين سلسله
طوق بر گردن نهادي چون حمام
ز آهنين چنگال شاهين غمت
رخنه رخنه است اندرون من چو دام
ساعتي چون گل به صحرا درگذر
يک زمان چون سرو در بستان خرام
تا شود بر گل نکورويي وبال
تا شود بر سرو رعنايي حرام
طوطيان جان سعدي را به لطف
شکري ده از لب ياقوت فام
ناله بلبل به مستي خوشترست
ساتکيني ساتکيني اي غلام