سيه چشم

به کوي وفا ميبرد باد صبح
پيام از دل ناشکيباي من
سيه کرده چون سرمه روز مرا
سيه چشم بي سرمه زيباي من
چه نازد به عقد ثريا سپهر؟!
به نزديک ماه دل آراي من
که قدري ندارد به تابندگي
ثرياي او با ثرياي من