در رثاء دختر خويش

پيش بين دختر نو آمد من
ديد کآفاتش از پس است برفت
تحفه اي تازه کآمد از ره غيب
ديد کاين منزل خس است برفت
گهري خرد بود و نيک شناخت
کاين جهان بد گهر کس است برفت
صورتش بست کز رسيدن او
خاطر من مهوس است برفت
ديد در پرده دختر دگرم
گفت محنت يکي بس است برفت