شماره ٣٢١: روز دانش به ازين بايستي

روز دانش به ازين بايستي
آسمان مرد گزين بايستي
رفته چون رفت طلب نتوان کرد
چشم ناآمده بين بايستي
پيش گاه ستم عالم را
داور پيش نشين بايستي
کيسه عمر سپرديم به دهر
دهر غدار امين بايستي
گر به اندازه همت طلبم
فلکم زير نگين بايستي
سايه اي ماند ز من، من غلطم
هستي سايه يقين بايستي
ناله گر سوي فلک رفت رواست
سايه باري به زمين بايستي
نيست صيادي و عالم پر صيد
صيد را شير عرين بايستي
کار خاقاني هم به بتر است
کار گيتي به از اين بايستي