شماره ١٨٣: چون زلف يار گيرم دستم به يارب آيد

چون زلف يار گيرم دستم به يارب آيد
چون پاي دوست بوسم جانم بر لب آيد
هر شب ز دست هجرش چندان به يارب آيم
کز دست يارب من يارب به يارب آيد
تا خط نو دميدش بگريزم از غم او
کانگه سفر نشايد چون مه به عقرب آيد