نه چو شيرين لبت شکر باشد
            نه چو روشن رخت قمر باشد
         
        
            با سخنهاي تلخ چون زهرت
            عيش من خوشتر از شکر باشد
         
        
            تو به زر مايلي و نيست عجب
            ميل خوبان همه به زر باشد
         
        
            کار عاشق به سيم گردد راست
            عشق بي سيم دردسر باشد
         
        
            دايم از نيستي عشق توام
            هر دو لب خشک و ديده تر باشد
         
        
            در فراق تو عاشقان ترا
            همه شبهاي بي سحر باشد
         
        
            عشق و افلاس در مسلماني
            صد ره از کافري بتر باشد