شماره ٤٨٠: غمت با اين و با آن گفتم، نگفتم

غمت با اين و با آن گفتم، نگفتم
اگر چه ترک جان گفتم، نگفتم
ترا جان گفتم، اي دلبر تو داني
که من اين از زبان گفتم، نگفتم
به خاموشي بکش مسکين مني را
چنين ار يا چنان گفتم، نگفتم
خوش آن لحظه که تو گويي به صد ناز
«همين داد کان فلان گفتم، نگفتم »
به گوشت گر چه گفتم راز خسرو
تو گويي «بود آن گفتم، نگفتم »