شماره ٣٦٦: رغم آن دل که نگهدارندش

رغم آن دل که نگهدارندش
زير آن زلف سيه دارندش
مشک بي زلف تو نتواند بود
گر به شمشير نگهدارندش
بر رخ خوب تو ماند چيزي
مه اگر زير کله دارندش
در زمان سر بنهد بر پايت
پايت ار بر سر مه دارندش
چشم خسرو به گه آمدنت
منتظر بر سر ره دارندش