شماره ٣٢٥: نازنينان و چاربالش ناز

نازنينان و چاربالش ناز
خاکساران و آستان نياز
جور و خواري کشيدن از محبوب
خوش تر است از هزار نعمت و ناز
گوش مجنون و حلقه ليلي
سر محمود و آستان اياز
نام و ناموس و دين و دنيا را
چه محل پيش عاشق جانباز؟
اي که عيبم همي کني در عشق
يک نظر بر جمال او انداز
عشق در هر دلي فرو نايد
زانکه هر سينه نيست محرم راز
من ازين در کجا توانم رفت؟
مرغ پر بسته کي کند پرواز
ني قراري که لب فرو بندم
ني مجالي که برکشم آواز
گر به بوي تو جان برافشانم
هم به بوي تو زنده گردم باز
همه گفتار دشمنان مشنو
يک دم آخر به دوستان پرداز
ساعتي اين شکسته را درياب
يک زمان اين غريب را بنواز
امشب از رفته باز نتوان گفت
زانکه شب کوته است و قصه دراز
خسرو ار گريه کرد، معذور است
کش چو شمع است کار سوز و گداز