شماره ١٩٢: دل با درد را کجا يابند؟

دل با درد را کجا يابند؟
گونه زرد را کجا يابند؟
يار اندوه بي دلان، چه خوش است؟
نفس سرد را کجا يابند؟
خوبروي من از بتان فرد است
اين چنين فرد را کجا يابند؟
چون مني کو که حال من پرسد
يار همدرد را کجا يابند؟
صبرم از دست غم گريخت، کنون
آن جهانگرد را کجا يابند؟
هر که در عشق جان دهد مرد است
اين چنين مرد را کجا يابند؟
سگ کويي ست خسرو اندر عشق
شير ناورد را کجا يابند؟