شماره ١٥٥: داد خواهم، اگر بخواهي داد

داد خواهم، اگر بخواهي داد
خواهم از آه صبحگاهي داد
جورکم کن، چو آرزوي ترا
بر دل من خداي شاهي داد
خط تو از براي کشتن من
فتوي خون بيگناهي داد
غم دل مي نهفتم، آب دو چشم
در حق من به خون گواهي داد
اي پسر، ديده سفيد مرا
خال مشکين تو سياهي داد
سخن تست سلک مرواريد
کابر نيسان ز مه به ماهي داد
بوسه اي خواه بر من از لب خويش
وانگه از خاص خويش خواهي داد