زنده رود

چيست آئين جهان رنگ و بو
جز که آب رفته مي نايد بجو
زندگاني را سر تکرار نيست
فطرت او خوگر تکرار نيست
زير گردون رجعت او نارواست
چون ز پا افتاد قومي برنخاست
ملتي چون مرد کم خيزد ز قبر
چاره ي او چيست غير از قبر و صبر