1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

ديوان سعدي

  • تو را چنان که تويي من صفت ندانم کرد
    که عرض جامه به بازار در نمي گنجد
  • ديوان سلمان ساوجي

  • چون ميان من و تو هيچ نمي گنجد موي
    خود چه حاجت که به حاجب دهي البته پيام
  • ز سودايت برون کردم، کلاه خواجگي، از سر
    به سودايت که اين افسر، مرا در سر، نمي گنجد
  • بران بودم که بنويسم، مطول، قصه شوقت
    چه بنويسم، که در طومار و در دفتر، نمي گنجد
  • به عشق چنبر زلفت، چه باک، از چنبر چرخم
    سرم تا دارد اين سودا، در آن چنبر، نمي گنجد
  • همه شب، دوست مي گردد، به گرد گوشه دلها
    که جز تو در دل تنگم، کسي ديگر، نمي گنجد
  • حديثي زان دهن گفتم، رقيبم گفت: زير لب
    برو سلمان، که هيچ اينجا، حکايت در نمي گنجد
  • خيال سرو بالايت در آب و گل نمي گنجد
    مقام و منزل جانان به غير از دل نمي شايد
  • تا تويي در دل من کي دگري مي گنجد؟
    يا کجا در نظرم هر دو جهان مي آيد؟
  • ديوان سنايي

  • نگنجم در سخن پس من کجا در گنجد آنکس کو
    به دستي در مکان دارد به دستي در زمان دارد
  • خرد را آفريند او کجا اندر خرد گنجد
    بنان در خط نگنجد ار چه خط نقش از بنان دارد
  • هر چه در فهم تو گنجد همه مخلوق بود آن
    به حقيقت تو بدان بنده که من خالق آنم
  • گر چه در ميدان قالي ليکن از روي خرد
    رفته اي جايي که بيش آنجا نه ما گنجد نه من
  • دل زان تو شد چست به بر زان که درين دل
    يا زحمت ما گنجد يا نقش خيالت
  • ديوان سيف فرغاني

  • ميان صبر و عشق اي جان نزاعست از براي دل
    که اندر دل نمي گنجد غم عشق و شکيبايي
  • ديوان شاه نعمت الله ولي

  • گنج عشق اوکه در عالم نمي گنجد همه
    از دل ما جو که جايش در دل ويران ماست
  • خرابات است و ما سرمست و ساقي جام مي بر دست
    در اين خلوتسراي دل بجز دلبر نمي گنجد
  • دلم عود است و آتش عشق و سينه مجمر سوزان
    ز شوق سوختن عودم در اين مجمر نمي گنجد
  • برو اي عقل سرگردان گران جاني مکن با ما
    سبک روحان همه جمعند گران جان در نمي گنجد
  • يکسر مو در ميان ما نمي گنجد حجاب
    خوش مياني در کنار و خوش کناري در ميان
  • شخصي که خيال غير در خاطر او گنجد
    از مذهب ما دور است اي نور دو چشم من
  • دلم خلوت سراي اوست غيري در نمي گنجد
    که غير او نمي زيبد دراين خلوت سراي او
  • دلم خلوت سراي تست غيري در نمي گنجد
    ندارم در همه عالم کسي ديگر به جاي تو
  • دلم خلوت سراي تست غيري در نمي گنجد
    به جان تو که جان من ندارد کس بجاي تو
  • ديوان صائب

  • ز تنگي در دل پر خون من شادي نمي گنجد
    ز من چون غنچه تصوير، رنگي نيست شادي را