1658 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

ديوان وحشي بافقي

  • ز دست بخششت در آستينش
    کليد قفل گنج شايگان باد
  • ديوان عرفي شيرازي

  • گر بخون خوردن دهندم اختيار
    خون گنج شايگان خواهم گزيد
  • ديوان شمس

  • روان شد سوي ما کوثر که گنجا نيست ظرف اندر
    بدران مشک سقا را بزن سنگي و بشکن خم
  • ديوان خاقاني

  • پيش بزرگان ما آب کسي روشن است
    فعل سگ گنجه است قدح خر روستا
  • طعنه بيمار پرس صعب تر از تب
    کاين عرض از گنجه نيست از وطن آورد
  • آتش تب در زمين گنجه همه شب
    در دم من آه آسمان شکن آورد
  • صدمه آهم شنيد مؤذن شب گفت
    زلزله گنجه باز تاختن آورد
  • من گنجه نبينم که براهيم در او نيست
    من مکه نخواهم که ازو کعبه برون شد
  • دريغا گنجه خرم که اکنون جاي ماتم شد
    که از فر چنين صدري فراق افتاد فرجامش
  • بوستان سعدي

  • يکي پادشه زاده در گنجه بود
    که دور از تو ناپاک و سرپنجه بود
  • ديوان سنايي

  • هم بدين وزن اي پسر پور خطيب گنجه گفت:
    «نوبهار آمد نگارا باده گلنار کو»
  • کشکول شيخ بهايي

  • ز ويرانه ي گنجه شد گنج سنج
    رسانيد گنج هنر را به پنج
  • ديوان محتشم کاشاني

  • تا موکب جلالت در ملک خويش گنجه
    افزوده بر ممالک صد ملک ديگرت باد
  • خسرو و شيرين نظامي

  • ز گنجه فتح خوزستان که کرده است؟
    ز عمان تا به اصفاهان که خورده است؟
  • هفت پيکر نظامي

  • چون فروزنده شد به عکس و عيار
    نقد اين گنجه خيز رومي کار
  • شرف نامه نظامي

  • نظامي که در گنجه شد شهربند
    مباد از سلام تو نابهرمند
  • نهان مرا آشکارا برند
    ز گنجه است اگر تا بخارا برند
  • اقبالنامه نظامي

  • ز بس گنج که آنروز بر باد رفت
    شب شنبه را گنجه از ياد رفت
  • مخزن الاسرار نظامي

  • گنجه گره کرده گريبان من
    بي گرهي گنج عراق آن من
  • هفت اورنگ جامي

  • ز ويرانه گنجه شد گنج سنج
    رسانيد گنج گهر را به پنج
  • به تخصيص پنجي که سر پنجه زد
    بشيري که سرپنجه از گنجه زد
  • از گنجه چو گنج آن گهر ريز
    وز هند چو طوطي اين شکر ريز
  • ناظم گنجه نظامي که به رنج
    عدد گنج رسانيد به پنج
  • ديوان عرفي شيرازي

  • کنون درگاه عرفي بوسه گاهست
    ترا از گنجه تا شيراز راهست
  • ديوان انوري

  • حسنت اندر جهان نمي گنجد
    نامت اندر دهان نمي گنجد