نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
2229 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.
کشکول شيخ بهايي
گرچه مويم سفيد شد بيوقت
سال عمرم
هنوز
نوروز است
دور نا گشته
هنوز
از ديده
ميهمانان کرم ورزيده
ديوان صائب
زآنهاکه گذشت بر سر مجنون
بيد مجنون
هنوز
لرزان است
در انتهاي خوبي وانجام دلبري
حسنت
هنوز
جلوه آغازمي کند
مي تواندهمچومغزپسته درشکرگرفت
طوطيان خوش سخن را شکرستانش
هنوز
گرچه پرواي کمانداري نداردابرويش
ميشودازدل ترازو تير مژگانش
هنوز
باده منصور ازجوش زبردستي نشست
ميزندجوش اناالحق خون مغرورم
هنوز
وصال اميدينه عمرين گچيتدي کويينده
يتيشمز ايشلرينه صائبين دعاسي
هنوز
ديوان عطار
ناگشاده
هنوز
يک گرهم
صد گره نيز حاصل افتادست
روي گردانيده اي از تيرگي
پشت سوي روشني داري
هنوز
صد هزاران هزار قرن گذشت
کس نيامد
هنوز
محرم عشق
از روز ازل
هنوز
مستم
وز شوق الست در سجودم
الهي نامه عطار
هنوز
آن خوي نمرودت بجايست
بعينه حرب کردن با خدايست
هيلاج نامه عطار
هنوز
ايجان جان اندر گماني
که گفتي جمله اسرار معاني
هنوز
اندر کمال شيخ اينجا
نميداني يقين گفتار ما را
هنوز
اينمرد ناپخته است گوئي
بميزان عقل ناسخت است گوئي
جوهر الذات عطار
هزاران شرح گفتم از حقيقت
تو ماندستي
هنوز
اندر طبيعت
تو آدم اينچنين دانسته تو
هنوز
از عشق نادانسته تو
سوي منزل رسيدستي در آفاق
هنوز
اندر رهند مرجمله عشاق
هنوز
اينجا نداري تو سکونت
نيامد وقت خاموشي زماني
ويس و رامين
هنوز
از شير آلوده دهانت
بشد در هر دهاني داستانت
بناليدم بسي از روزگاران
هنوز
اين نيست يکي از هزاران
ديوان عراقي
آن نعره شور هم چنان هست
وآن شيفتگي
هنوز
برجاست
از شراب الست روز وصال
دل مستم
هنوز
مخمور است
آنگاه شنو خروش مستان
اين لحظه
هنوز
ما خموشيم
ننهاده
هنوز
چون پياله
لب بر لب دلگشاي ساقي
در بستاتين بي نهايت او
سدرة المنتهي
هنوز
نهال
اي مطرب عشق، ساز بنواز
کان يار نشد
هنوز
دمساز
عشاقنامه عراقي
اين چنينم
هنوز
بگذارد؟
يا عزيمت بدين طرف دارد؟
از شراب الست روز وصال
جان مستم
هنوز
مخمور است
ديوان قاآني
نرگس از ساق خود عصا گيرد
مسکين چکند
هنوز
بيمارست
هنوز
از موجه درياي تيغش
روان در ماوراء النهر سيحون
ديوان محتشم کاشاني
هنوز
استمالت دهد در عذابم
بدآموز آزار فرماست گوئي
هنوز
اندران خاطر اسباب کلفت
ز ديرينه گيها مهياست گوئي
در هفت زمين تزلزل انداخت
سروش که
هنوز
نوخرام است
ديوان منگار محتشم زود
کاين نظم
هنوز
بي نظام است
نارسيده قباي تازه
هنوز
کهنه ها را تمام بخشيدم
ديوان مسعود سعد سلمان
نارسيده به لاوهور
هنوز
کندت فتح و نصرت استقبال
آتش شغل من نجسته
هنوز
دود عزلم برآمد از روزن
توصيفات مسعود سعد سلمان
گر ز شرمت
هنوز
بر نايد
آفتاب سپهر شبگيري
ديوان فيض کاشاني
ديده (فيض) بوصلت نگرانست
هنوز
حسرت چشم گهربار همانست همان
مثنوي معنوي
من بدي کردم پشيمانم
هنوز
انتظارم تا ديم گردد تموز
ديوان ناصر خسرو
آواز همي دهد خرد را
کاين کار
هنوز
نيست مبرم
خسرو و شيرين نظامي
هنوز
از عشقبازي گرم داغست
هنوزش شور شيرين در دماغست
هنوزم ناز دولت مينمائي
هنوز
از راه جباري در آئي
ليلي و مجنون نظامي
آن عمر شده که پيش خوردست
پندار
هنوز
در نوردست
ناکرده سخن
هنوز
پرواز
کز رهگذري برآمد آواز
کز ناوک آهنين آن خار
رويد ز دلم
هنوز
مسمار
هفت پيکر نظامي
اين نگفته
هنوز
برجستند
گفتي آهو نه شير سرمستند
شرف نامه نظامي
هنوز
ار بجويند آن خسروان
توان يافتن در زمين استخوان
صفحه قبل
1
...
3
4
5
6
7
...
45
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن