2229 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... ، و دلهاي ايشان هنوز در غلاف بود، و گشاده نشد مگر دلهاي صديقان و ...
  • ... دستوري نداد. - يعني هنوز وقت نيست - پس حق - تعالي - فرمود که: ...
  • ... پيشاني تو بازنهند، هنوز اعلي عليين جاي تو باشد. که هر که در اين ...
  • ... «از آن که دل من هنوز بسته دنيا و جاه است، سخن من فايده يي ندهد و ...
  • ... گذاشتم در طلب بلا، و هنوز با من مي گويند که: «تو را چندان بندگي ...
  • ... رطب کردم. گفتم: هنوز جاي آرزويي مانده است در من! در اين وادي ...
  • ... دزدي جامه من ببرد. هنوز از آب بيرون نيامده بودم که باز آورد، ...
  • ... مناجاتي کرد و بوعثمان هنوز به خانه نيامده بود که واقعه مردان ...
  • هنوز اين مناجات تمام نکرده بود، از سقف خانه درستهاي زرسرخ باريدن ...
  • ... گفت: «اي بيچاره هنوز وصال نايافته آواز فراق بلند کردي؟». ...
  • ... که عتاب مي کند هنوز محبت باقي است ». ...
  • ... بود، اي ابوسعيد! هنوز روزگاري نبود از اين سخن، قبض ما برخاست و ...
  • ... گفت شب برفت و ما هنوز از اندوه و شادي ناگفته و حديث ما بپايان ...
  • کليله و دمنه

  • باخه هنوز اين سخن مي گفت که صياد از دور آمد. موش از بريدن بندها ...
  • حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي

  • ... رسانند اما پاکش هنوز به پاک نرسيده باشد، بو که موقوف زادي و ...
  • ... پالايند، مهتر عالم هنوز در اين حديث بود، که حفيف قوادم و خوافي ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • ... بندگي کند و او را هنوز مرادي مانده باشد، دروغ زن است. که دعوي ...
  • ... بروي رحم آيد که هنوز گرسنه مانده است ». و گفت: «اگر همه دنيا ...
  • کليله و دمنه

  • ... چنين دارم که شما هنوز در تگاپوي باشيد که من بند باخه ببرم و او ...
  • نوروزنامه خيام

  • ... نه آنستي که تو هنوز خردي و اين ادب نياموخته من ترا امروز مالشي ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... اين شعر برخوان هنوز بدو نداده بودم كه او همان شعر بعينه آغاز ...
  • ... رسيدم اين مرد هنوز در حيات بود. ...
  • ... شود و ابر نماند هنوز قطرات باران همي چكد. ...
  • ... شد و قرار گرفت و هنوز آن نيمه معلق است. و رسول (ص)، از آنجا به ...
  • نوروزنامه خيام

  • ... آمد، و دران حال هنوز امير بود، و پدرش زنده بود، چون بدر دروازه ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... وقت برگ درخت‌ها هنوز سبز بود و باره عظيم داشت از سنگ سفيد برشده ...
  • نوروزنامه خيام

  • ... شميران کي بهر است، و هنوز برجاست، آبادان او کرده است، و او را ...
  • ... ماموني برخاست و هنوز از آن زيج تقويم ميکنند، تا بروزگار المتوکل ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... ده فرسنگ بشدند هنوز آب دريا مي‌خوردند و خوش بود و آن آب شط بود ...