1221 مورد در 0.00 ثانیه یافت شد.

منطق العشاق اوحدي مراغي

  • ز چشم سوکوار اشکي چو باران
    همي بارند مسکين سوکواران
  • جام جم اوحدي مراغي

  • ديده سرمايه نکوکاران
    اشک حسرت ز ديدها باران
  • ديوان انوري

  • نکباي علم در سپهر پيچد
    باران کمان بي بخار باشد
  • ديوان پروين اعتصامي

  • کنون بگسستيم پيوند ياري
    ز خورشيد و ز باران بهاري
  • شاهنامه فردوسي

  • به بيداد خون سياوش بريخت
    بدين مرز باران آتش ببيخت
  • چو گودرز باران الماس ديد
    ز تيمار رستم دلش بردميد
  • بفرمود تا تير باران کنند
    بريشان کمين سواران کنند
  • بکردار باران ز ابر سياه
    بباريد تير اندران رزمگاه
  • بناهاي آباد گردد خراب
    ز باران وز تابش آفتاب
  • بيامد ز قلب سپاه اردشير
    چکاچاک برخاست و باران تير
  • بباريد برگل به هنگام نم
    نبد کشتورزي ز باران دژم
  • گراز پيل ولشکر بگيرم شمار
    بخندي ز باران ابر بهار
  • بر ايشان يکي تير باران کنيد
    بکوشيد وکار سواران کنيد
  • چو باران بدي ناوداني نبود
    به شهر اندرون پاسباني نبود
  • ديوان خاقاني

  • از شاخ شکوفه ريز گوئي
    کرده است فلک ستاره باران
  • ديوان خواجوي کرماني

  • بخواهد ريخت خونم مردم چشم
    بلي دهقان بجز باران نخواهد
  • اگر برفست وگر باران نترسم
    اگر بادست وگر سرما بيايم
  • مواعظ سعدي

  • هر چند مؤثرست باران
    تا دانه نيفکني نرويد
  • بوستان سعدي

  • برايشان بباريد باران جود
    فرو شستشان گرد ذل از وجود
  • گروهي سوي کوهساران شدند
    به فرياد خواهان باران شدند
  • چو ابر اسب تازي برانگيختيم
    چو باران بلالک فرو ريختيم
  • گلستان سعدي

  • اگر باران بکوهستان نبارد
    به سالي دجله گردد خشک رودي
  • نيفتاده در دست دشمن اسير
    بگردش نباريده باران تير
  • ديوان سنايي

  • مي بدان آريم که برخيزم
    بوسه باران کنم لبان ترا
  • کافتاب اميد را به فلکي
    خشکسال نياز را به باران