167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ناظر و منظور وحشي بافقي

  • اگر در دل گذشتي طيلسانش
    فلک در پا فکندي کهکشانش
  • فرهاد و شيرين وحشي بافقي

  • گشاده دست در کار آزمايي
    نموده سحر در صنعت نمايي
  • هفت اورنگ جامي

  • شاعري در سخنوري ساحر
    در فن مدح گستري ماهر
  • متجسد شود در او ارواح
    متروح شود در او شباح
  • روي آن در صيانت خاطر
    روي اين در عمارت ظاهر
  • صحبتي در گرفت تنگ بسي
    که نگنجيد در ميانه کسي
  • در دگر از شماره اعيان
    که بود در مراتب امکان
  • در عرب در عجم بود مشهور
    کو مدنش مغفل مغرور
  • ناگهان در مقابل آن ماه
    ديدم افتاده بيدلي در راه
  • در همه کار در همه حالت
    کارگر بي توسط آلت
  • در حقيقت باسرها ساريست
    در مجاري جسم و جان جاريست
  • جسم شان در مجاهدت قايم
    جان شان در مشاهدت هايم
  • در مقام مجاهدت قايم
    در عبادت قدم زدي دايم
  • يافتم بار در جوار خداي
    داد در پيشگاه قربم جاي
  • در خيالات هيئت افلاک
    طبع او در نهايت ادراک
  • تا سحر در لباس بيگانه
    برگذشتي به هر در خانه
  • پاکدينان در او بياسايند
    کفر کيشان در او بفرسايند
  • بود در شهر خادم خواجه
    در سفرها ملازم خواجه
  • در همه کارها بدو همدم
    در همه رازها بدو محرم
  • کنيزان پوشيده رخ چون پري
    در آيند در عرض جولانگري
  • چو در موعظت گوهرافشان کند
    سخنهاش تأثير در جان کند
  • در خاک ارادت اولين کشت
    در کاخ نبوت آخرين خشت
  • در پويه براق زير رانت
    جبريل چو برق در عنانت
  • در عالم ازان فتاد شوري
    در خاطر عاشقان سروري
  • در نغمه به ساقشان خلاخل
    چون در کف مطربان جلاجل