167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان مسعود سعد سلمان

  • نرهد زو نهنگ در دريا
    نجهد زو پلنگ در کهسار
  • چگونه بخايم در ايشان رطب
    که در حلقشان نيست الاختف
  • در فصاحت بزرگ ناوردم
    در بلاغت فراخ ميدانم
  • در ثنا آفتاب پر نورم
    در هجا ابر تند بارانم
  • بدنها همه در دوتويي زره
    زنخها همه در دوتايي لثام
  • تا در گرانبهاي دريا را
    در گوهر قيمتي کان بندم
  • در دانش تيز هوش برجيسم
    در جنبش کند سير کيوانم
  • ملک عاليت باد در بيعت
    چرخ گردانت باد در فرمان
  • در خراسان و در عراق همي
    عاشقانند بر هنر همگان
  • تا فروزند در مجوس آذر
    تا پرستند در هنود وثن
  • حاسدش در سؤال خشک دهن
    دشمنش در جواب گنگ زبان
  • همه در کردني دهد ناورد
    همه در بودني کند دوران
  • در بزرگي چو آفتاب بتاب
    در سعادت چو روزگار بمان
  • در هواي توام ببسته ميان
    در ثناي توام گشاده دهن
  • در چند کارزار فتاده
    در چند مرغزار چريده
  • تنش در حسرت زبر پوشي
    سرش در آرزوي دستاري
  • همه در آتش جگر غلطم
    همه در آب ديدگان پويم
  • طيبتي طرفه در ميان افکند
    ثلث شهنامه در زبان افکند
  • در رواق منقش سر چاه
    مست ماندست خفته در خرگاه
  • در کردهاي او هم دارم
    در زير ران هيوني اشهب
  • آمدن در خورت نبود اينجا
    بازگشتنت هيچ در خور هست
  • خنجري ناکشيده در حمله
    باره اي نافکنده در ناورد
  • بزرگي در همه فضلي مقدم
    کريمي در همه فني مبرز
  • فلک اندر دميد پنداري
    باد در آستين ما در تيغ
  • گاه در مرغزار عاج ايي
    گاه در آبگاه قار شوي