167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

خسرو نامه عطار

  • چو باد صبح در عالم وزيده
    حريفانرا صبوحي در رسيده
  • گهي زانديشه در سودا فتادي
    گهي در دست صد غوغافتادي
  • زماني بود آتش در گرفتند
    کباب صيدرا خوش در گرفتند
  • گل آمد در لباس سوکواري
    چو خورشيدي نشسته در عماري
  • بسي در گريه و در بيقراري
    شبانروزي ترا خوانده بزاري
  • مختار نامه عطار

  • در دانايي هزار جهلش بفزود
    در ناداني هزار استادي يافت
  • مصيبت نامه عطار

  • مردمي چشم او در جادوئي
    ترک تازش در ميان هندوئي
  • صد هزاران جوهر کروبيند
    در محبي اند و در محبوبيند
  • داشتي در راه اياز سيمبر
    خانه هر روز بگشاديش در
  • در شب تاريک تنها ميروي
    مشعله در دست زيبا ميروي
  • کشتئي افتاد در غرقاب سخت
    بود در کشتي حريصي شوربخت
  • بود آن ديوانه در اضطرار
    در مناجاتي شبي ميگفت زار
  • جيب در گردن رسن گردانمش
    پيرهن در بر کفن گردانمش
  • اي در اول مقتداي خواندگان
    وي در آخر پيشواي راندگان
  • بود مجنوني بنيشابور در
    زو نديدم در جهان رنجورتر
  • شفقت تو در امانت داشتن
    رحمت تو در ديانت داشتن
  • لاجرم در قالب آدم دميد
    بندگي را در خداوندي کشيد
  • شور در بازار عالم اوفکند
    جمله آفاق در هم اوفکند
  • در تزلزل دايما سرگشته
    در تردد طالب سررشته
  • آتش ازعشقست در سوز آمده
    گرم در عشق دلفروز آمده
  • در مذلت روزگاري ميگذاشت
    روز و شب در اضطراري ميگذاشت
  • لسان الغيب عطار

  • در لسانم نکته گفتار اوست
    در حياتم حالت ديدار اوست
  • در لسانم گفته سر نهان
    در نهانم گفته راز عيان
  • چون در غيبش زخود بگشاده
    در درونش جوششي بنهاده
  • در لسانم هست گويائي شان
    در عيانم هست بينائي شان