نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شرف نامه نظامي
يزک بر يزک سو بسو
در
شتاب
نه
در
دل سکونت نه
در
ديده آب
همه خانه
در
گنج و گوهر گرفت
در
و بام
در
مشگ و عنبر گرفت
درخشنده هر يک
در
ايوان و باغ
چو
در
روز خورشيد و
در
شب چراغ
کسي کو کند ديده را
در
نقاب
نه
در
ماه بيند نه
در
آفتاب
پريرويم و چون پري
در
پرند
چو دل بسته اي
در
پري
در
مبند
شتابنده مي شد
در
آن تيرگي
خطر
در
دل و
در
نظر خيرگي
اقبالنامه نظامي
رباطي دو
در
دارد اين دير خاک
دري
در
گريوه دري
در
مغاک
در
آن دشت مي گشت بي مشغله
گهش
در
گياروي و گه
در
گله
تن ما که
در
خاکش آکندگي است
نه
در
نيستي
در
پراکندگي است
ديوان وحشي بافقي
آن دولتي که مي طلبيديم
در
به
در
پرسيده راه خانه و خود بر
در
آمدست
آمدم سر تا قدم
در
بند سودا همچنان
طوق
در
گردن همان زنجير
در
پا همچنان
به هر
در
کز اجل بانگي بر آيد
در
او طفل عدويت
در
فغان باد
در
خراسان و
در
عراق منم
که نباشد عديل
در
سخنم
چه
در
بيرون
در
ماندي دورن آي
بنه
در
مسلخ وارستگي پاي
ناظر و منظور وحشي بافقي
که تا
در
جمع آزادان
در
آييم
به سلک قنبر و سلمان
در
آييم
فرهاد و شيرين وحشي بافقي
اگر توتي زبان مي بست
در
کام
نه خود را
در
قفس ديدي نه
در
دام
چه باشد کز
در
ياري
در
آيي
مرا
در
عاشقي ياري نمايي
زماني دير
در
اين کار ماندند
دويي را
در
برون
در
نشاندند
هفت اورنگ جامي
کهنه گرگاو
در
برابر داشت
گرد
در
پا و کرک
در
بر داشت
ليک
در
علم خويش ني
در
عين
بود
در
علم مندمج کونين
بود
در
هر زمان و
در
هر حال
سعيشان
در
مزيد فضل و کمال
نه
در
وي سايه اي جز
در
شب تار
نه
در
وي بستري جز نشتر خار
چو جاي خواب
در
خاکش گشادند
چو
در
پاک
در
خاکش نهادند
ديوان هاتف اصفهاني
آب
در
آن قيرگون خاک مخمر به خون
فتنه
در
آن رهنمون مرگ
در
آن راهبر
ديوان هلالي جغتايي
چين
در
ابروي تو
در
صحبت احباب خطاست
پيش اغيار
در
ابروي تو چين بايستي
ديوان عرفي شيرازي
گفته ام
در
گوشه زندان حرمان قطعه اي
در
حضورت خوانم اما غائبم دان
در
خطاب
در
مرسله جوهر فردم
در
يکتا
در
سلسله علت و معلول کثيرم
نجوم سبعه که
در
بحر همتت صدفند
چو بر
در
تو فشانند
در
مکنون باد
هر کسي راقدم ما نبود
در
ره عسق
هرکه
در
جامه ما بود کنون
در
کفنست
وقت عرفي خوش که نگشودند چون
در
بررخش
بر
در
نگشوده ساکن شد
در
ديگر نزد
در
ره سوداي او فرزانه
در
خون ميرود
آشنا بر برگ گل بيگانه
در
خون ميرود
گريه
در
خواب وجگر پرنيش ومژگان
در
سماع
ناله مستور ونفس مستانه
در
خون ميرود
در
جلوه گاه معشوق عمرم گذشت ليکن
گه
در
نظاره خويش گه
در
خيال مردم
در
افتاد از جمالش عکس
در
آب
تو گفتي بيستونرا ديد
در
خواب
در
لبم
در
عشق تو آن ميهمان دار بلا
کز
در
و ديوار خيل ميهمان ميرويدم
کشکول شيخ بهايي
ابن هيثم
در
رياضي، نجم الدين کاتبي
در
منطق، ابوالعلاء معري
در
...
جبائي
در
اعتزال، اشعري
در
کلام، ابوالقاسم طبراني
در
عوالي، ...
ابومعشر
در
نجوم رازي
در
طب، فضل بن يحيي
در
بخشش، جعفر بن يحيي
در
...
حماد راويه
در
شعر عربي، معاويه
در
بردباري، مامون
در
عشق به عفو. ...
تذکرة الاوليا عطار
... ابراهيم مردي را
در
طواف گفت: «درجه صالحان نيابي تا از شش عقبه ...
کشکول شيخ بهايي
ابن کلبي صغير
در
نسب، ابوالحسن مدايني
در
اخبار، محمد بن جرير ...
ابن بواب
در
کتابت، قاضي فاضل
در
نامه نگاري، عماد کاتب
در
جناس، ...
تذکرة الاوليا عطار
... است: شهوتي است
در
خوردن، شهوتي است
در
گفتن، و شهوتي است
در
...
... گردانيده است چيزها
در
چيزها: (رضاء خويش
در
طاعت ها و غضب خويش ...
ديوان ابوسعيد ابوالخير
من
در
طلبش دربدر و کوي به کوي
او
در
دل و کرده دست
در
گردن جان
ديوان امير خسرو
بس که زلف سرکشت
در
کار دلها
در
نشست
هيچ کس
در
شهر از اين سوداي بي پايان نرست
يار
در
سينه و من
در
سکرات اجلم
دست
در
سينه من ساي و ببين جان اينجاست
خيال روي تو چون
در
ناب
در
نظر است
ز اشک دمبدمم صد حباب
در
نظر است
در
مقصود بر عشاق مسکين باز کي گردد
چو
در
خاک
در
خوبان کليد بخت شان گم شد
در
آن دم کز کرشمه ناز
در
سر مي کند شيرين
صبوري
در
دل شوريده فرهاد کي ماند
صفحه قبل
1
...
65
66
67
68
69
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن