نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان فيض کاشاني
در
سر هوس ساقي و
در
دست مي لعل
در
پاي خم و خانه خمار بميرم
بمقصود از طلب چون
در
رسيدي
رسيدي
در
مزيد و
در
مزيدن
در
اينجا گر بحال خود بگرئي
در
آنجا
در
خوشي و خنده باشي
در
کنارم بودي و ميسوخت جانم
در
ميان
آتش سوزان نهان چون
در
ميان انداختي
ديوان اشعار منصور حلاج
بهيچ باب از اين
در
طريق رفتن نيست
کجا رويم از اين
در
کدام
در
داريم
مثنوي معنوي
در
تصور ذات او را گنج کو
تا
در
آيد
در
تصور مثل او
در
مريدان
در
فکند از شوق سوز
بود
در
خلوت چهل پنجاه روز
زاد مردي چاشتگاهي
در
رسيد
در
سرا عدل سليمان
در
دويد
بهر غسل ار
در
روي
در
جويبار
بر تو آسيبي زند
در
آب خار
چون ملک انوار حق
در
وي بيافت
در
سجود افتاد و
در
خدمت شتافت
اينش گويد نيست چون تو
در
وجود
در
جمال و فضل و
در
احسان و جود
گر
در
افتد
در
زمين و آسمان
زهره هاشان آب گردد
در
زمان
همچنين
در
غيب انواعست اين
در
زيان و سود و
در
ربح و غبين
در
سه گز قالب که دادش وا نمود
هر چه
در
الواح و
در
ارواح بود
هيچ بي تاويل اين را
در
پذير
تا
در
آيد
در
گلو چون شهد و شير
خاربن
در
قوت و برخاستن
خارکن
در
پيري و
در
کاستن
عاد را تو باد دادي
در
جهان
در
فکندي
در
عذاب و اندهان
مردي مردان ببندد
در
نفس
در
زن و
در
مرد افروزد هوس
پس تو اي ناشسته رو
در
چيستي
در
نزاع و
در
حسد با کيستي
صد هزاران ماهي از درياي پر
در
دهان هر يکي
در
و چه
در
احمدم
در
مانده
در
دست يهود
صالحم افتاده
در
حبس ثمود
در
کشيدش
در
کنار از مهر مرد
بر نيامد با خود آن دم
در
نبرد
مشورت کردند
در
تعويق کار
تا معلم
در
فتد
در
اضطرار
آن دقوقي
در
امامت کرد ساز
اندر آن ساحل
در
آمد
در
نماز
در
ميان موج ديد او کشتيي
در
قضا و
در
بلا و زشتيي
جمله شان از خوف غم
در
عين غم
در
پي هستي فتاده
در
عدم
پس چرا تو خويش را
در
تهلکه
مي
در
اندازي چنين
در
معرکه
وهم افتد
در
خطا و
در
غلط
عقل باشد
در
اصابتها فقط
در
دو صد من شهد يک اوقيه خل
چون
در
افکندي و
در
وي گشت حل
حيله انديشي که
در
من
در
رسي
در
فراق و جستن من بي کسي
تا که خود را
در
دهم
در
جوش من
تا رهي يابم
در
آن آغوش من
درخور آن بيخ رسته برگها
در
درخت و
در
نفوس و
در
نهي
ميل جان
در
حکمتست و
در
علوم
ميل تن
در
باغ و راغست و کروم
بيشتر
در
آب مي افتد ثمر
آب
در
پستيست از تو دور
در
گر
در
آييم اي رهي
در
بتکده
بت سجود آرد نه ما
در
معبده
يک فقيهي ژنده ها
در
چيده بود
در
عمامه خويش
در
پيچيده بود
مير مجلس نيست
در
دوران دگر
جز تو اي شه
در
حريفان
در
نگر
هر که با دشمن نشيند
در
زمن
هست او
در
بوستان
در
گولخن
فوت کردي
در
که روزي ات نبود
که نباشد مثل آن
در
در
وجود
ورنه
در
ماني تو
در
دندان من
مخلصت نبود ز
در
بندان من
در
جدال و
در
خصام و
در
ستوه
گشت هنگامه بر آن دو کس گروه
اين صدفها نيست
در
يک مرتبه
در
يکي درست و
در
ديگر شبه
آنک
در
ذاتش تفکر کردنيست
در
حقيقت آن نظر
در
ذات نيست
نقش او مي گشت اندر راهشان
در
دل و
در
گوش و
در
افواهشان
بط حرص آمد که نولش
در
زمين
در
تر و
در
خشک مي جويد دفين
در
نبي شارکهم گفتست حق
هم
در
اموال و
در
اولاد اي شفق
عمر
در
محمول و
در
موضوع رفت
بي بصيرت عمر
در
مسموع رفت
در
نگر
در
شرح دل
در
اندرون
تا نيايد طعنه لا تبصرون
آن کرامتهاي پنهانشان که آن
در
نيايد
در
حواس و
در
بيان
وا رهي زين روزي ريزه کثيف
در
فتي
در
لوت و
در
قوت شريف
صفحه قبل
1
...
62
63
64
65
66
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن