نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
مخزن الاسرار نظامي
گربه بود کز سر هم پوستي
بچه
خود را خورد از دوستي
جمله بر آن کز تو سبق چون برند
سکه کارت
بچه
افسون برند
با همه خردي به قدر مايه زور
ميل کش
بچه
شير است مور
ديوان وحشي بافقي
اين کرم ز معده که افتاد
اين
بچه
چار ماهه چون زاد
فرزندک خرد ارده است اين
يا
بچه
موش مرده است اين
هفت اورنگ جامي
گفت روباه
بچه
با روباه
کاي ز مکر سگان ده آگاه
ناقه چو زمام سستتر ديد
بر بوي
بچه
ز راه گرديد
آن لحظه که قيس را خبر شد
تا
بچه
خويش رهسپر شد
ميلي دو سه چون بريد ناقه
دور از
بچه
رنج ديد و فاقه
وان
بچه
که ناقه را غمش کشت
آرامگهش بود پس پشت
وآهو
بچه
گان به خير و خوبي
پيش قدمش به پايکوبي
گفت با روباه
بچه
مادرش
چون به باغ ميوه آمد رهبرش
باش خدايا به کمال کرم
حافظ
او ز آفت هر کج قلم
چو آرد از مشيمه
بچه
بيرون
به جاي شير از دلها مکد خون
ديوان هلالي جغتايي
گفتست: بخواند سنگ آن کوي سلامم
بنگر که: سلامي
بچه
اسلوب نوشتست
بي يار بعالم نتوان بود، هلالي
عالم
بچه
کار آيد اگر يار نباشد؟
دور از تو چه گويم:
بچه
حالست هلالي؟
درمانده بدرد دل خونين جگر خود
تا چند جفاگاري، شوخي و دل افگاري؟
جايي که وفا باشد اينها
بچه
کار آيد؟
تو پري، يا ملکي؟ يا مه اوج فلکي؟
حيرتم سوخت، ندانم،
بچه
نامت گويم؟
ديوان عرفي شيرازي
آمدم صبحدم و شام برفتم ، بشنو
که چسان آمدم اينجا ،
بچه
عنوان رفتم
ره نفرين حسودان تو رفتم ليکن
آن نيرزد که بگويم
بچه
عنوان رفتم
ز اتفاق طبايع درآشيان وفاق
شود بطعمه شاهين بزرگ
بچه
حمام
ماهي که فلک چو او نديده
از من
بچه
جرم ، سرکشيده
گفتيم عيب تو عرفي
بچه
پوشيم بگوي
هرلباسي که تو مي پوشي ازان بهتر نيست
از خال وخط وزلفش هندو
بچه
ها ديدم
پاها زده بر مصحف بتخانه چنين بايد
صفحه قبل
1
...
52
53
54
55
56
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن