نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
ديوان شمس
عاشق شو و عاشق شو بگذار زحيري
سلطان
بچه
اي آخر تا چند اسيري
سلطان
بچه
را مير و وزيري همه عار است
زنهار بجز عشق دگر چيز نگيري
اي دل
بچه
زهره خواستي ياري را
کو کرد هلاک چون تو بسياري را
آخر
بچه
عيب مي گريزند از او
از عيب عفيف است و گناهش اينست
شاد آنکه ز دور ما يار ما بنمايد
چون
بچه
خرد آستين برخايد
تا چند دوي از پي نان و دينار
اي کافر و کافر
بچه
آخر دين دار
هرچند ز روي لطف او خوش خنديد
آخر
بچه
روي آنچنان مي کردم
آخر
بچه
خرمي زنم راه نشاط
آخر به کدام دلخوشي خوش باشم
اسرار شنو ز طوطي رباني
طوطي
بچه
اي زبان طوطي داني
اي جان چو به لب رسيدي از قالب من
آخر
بچه
خوشدلي برون مي نشوي
امروز ندانم
بچه
دست آمده اي
کز اول بامداد مست آمده اي
ديوان ناصر خسرو
تخم اگر جو بود جو آرد بر
بچه
سنجاب زايد از سنجاب
اسلام ردائي ز رسول است و، امامان
از عترت او،
حافظ
اين شهره ردااند
تنت فرزند گياه است و گيا
بچه
خاک
زين هميشه نبود ميل مگر سوي نياش
گيتيت گربه اي است که
بچه
خورد
من گرد او ز بهر چه دوران کنم
بچه
خاکي و نبيره ي فلک
مادر زيرين و پدرت از برين
بررس کز اين محل
بچه
خواري برون شدند
اسفنديار و بهمن و شاپور و اردوان
زمن رسته اي تو اگر بخردي
بچه
نکوهي آن را کزو رسته اي؟
خسرو و شيرين نظامي
به قدر مرد شد روزي نهاده
ز بازرگان
بچه
تا شاهزاده
به خونخواري مکن چنگال را تيز
کز اين بي
بچه
گشت آن شير خونريز
درخت تود از آن آمد لگدخوار
که دارد
بچه
خود را نگونسار
هفت پيکر نظامي
صلب شاهان همين اثر دارد
بچه
يا سنگ يا گهر دارد
شرف نامه نظامي
من اينجا به خدمت شده سربلند
زن و
بچه
آنجابه زندان و بند
اقبالنامه نظامي
به بالا شود مرد و فرزند زير
بود
بچه
شير زنجير شير
سوي کوه شد پير و با او جوان
چو
بچه
که با شير باشد دوان
صفحه قبل
1
...
51
52
53
54
55
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن