167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

ديوان فرخي سيستاني

  • در دل به جاي عقلي در تن به جاي جاني
    در سربه جاي هوشي در چشم روشنايي
  • ديوان فروغي بسطامي

  • هم دوستان او همه در عيش و در نشاط
    هم دشمنان او همه در سوز و در گداز
  • در همه ملکي بزرگم من که در دستت زبونم
    در همه شهري عزيزم من که در چشمت حقيرم
  • ديوان قاآني

  • يکي شاهست در لشکر چو در صف بتان آيد
    يکي ماهست در انجم چو جا در انجمن دارد
  • هر رنگ که در گيتي در روي تو مدغم
    هر سحر که در عالم در چشم تو مضمر
  • هم آن در آزار از همت تو در آزار
    هم اين در آذر از هيبت تو در آذر
  • در دو لعل مي فروشش هر چه در صهبا سرور
    در دو چشم باده نوشش هر چه در مستي خمار
  • ميلاد تو در بربر و ميعاد تو در روم
    جولان تو در خلخ و ميدان تو در گنگ
  • گريم چو ابر بي او در شام و در سحر
    نالم چو رعد بي او در سر و در علن
  • کف گشودي در سخا بحر عمان شد در غمان
    لب گشادي در سخن در ثمين شد بي ثمن
  • در دهان تو و در ديده من گوهرهاست
    که بدان فر و بهار در نبود در عمان
  • در حزم چو پيراني و در رزم چو قارن
    در بزم چو قاآني و در عزم هلاکو
  • در تلاطم موج بحر و در تصاعد ابخره
    در تراکم ابر و گرد و در تقاطر ماستي
  • ديوان محتشم کاشاني

  • سر در خطر تن در عنا دل در گروجان در بلا
    فکر سلامت چون کند با اين ملامت ها کسي
  • در آفاقيم بي همتا ز لطف واحد يکتا
    در استعداد من در شعر و در حکمت هم افلاطون
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • در هند چنويي نه و در حضرت غزنين
    در دانش و در کوشش و گفتار و به کردار
  • در رزم فتح يابي و در بزم گنج بخش
    در خشم عفو خويي و در کينه بردبار
  • در صدر چو خاقاني و در قدر چو هوشنگ
    در عدل چو نوشروان در جنگ چو نوذر
  • چو نار در دل کفار و نور در مسجد
    چو نور در دل ابرار و نار در قنديل
  • آن در هنر يگانه و آن در خرد تمام
    آن در سخا مقدم و آن در نسب اصيل
  • چون ابر در بهاري و چون مهر در شرف
    چون تيغ در نبردي و چون شير در عرين
  • در هر سپاسي سهم تو در هر دياري وهم تو
    در هر زباني شکر تو در هر دلي پيمان تو
  • ديوان فيض کاشاني

  • يار بايد يار باشد در فراق و در وصال
    نه بود در وصل يار و يار و در هجران جدا
  • دمبدم در هر قدم هوش دگر در سر در آر
    آگهي در آگهي جو مست لايعقل مباش
  • ندانستم در اول بندگي عشقست و دين رندي
    در آخر عمر را در عشق و در رندي قضا کردم
  • مثنوي معنوي

  • در حق او مدح و در حق تو ذم
    در حق او شهد و در حق تو سم
  • ديوان شمس

  • اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما
    تا نشکند کشتي تو در گنگ ما در گنگ ما
  • طبل سفر ز دست قدم در سفر نهيم
    در حفظ و در حمايت و در عصمت خدا
  • در يمن و در سعادت و در بخت و در صفا
    اي پرتو خيال تو بوده امام عيد
  • در آبم و در خاکم در آتش و در بادم
    اين چار بگرد من اما نه از اين چارم
  • در قهر او صد مرحمت در بخل او صد مکرمت
    در جهل او صد معرفت در خامشي گويا چو ظن
  • چون ز غير شمس تبريزي بريدي اي بدن
    در حرير و در زر و در ديبه و در ادکني
  • اي عشق پرده در که تو در زير چادري
    در حسن حوريي تو و در مهر مادري
  • جان و سر آن يار که او پرده در است
    اين حلقه در بزن که در پرده در است
  • در معني هست و در عيان نيست که ديد
    در دل پيدا و در زبان نيست که ديد
  • ديوان وحشي بافقي

  • به روي لاله در صحرا غزالان در قدح نوشي
    به بوي غنچه در گلشن هزاران در غزلخواني
  • ديوان عرفي شيرازي

  • معتبر در ذات تو دولت چو هستي در قدم
    تعبيه در طبع تو همت چو مستي در شراب
  • ديوان ابوسعيد ابوالخير

  • در کوي تو سر در سر خنجر بنهم
    چون مهره جان عشق تو در بر بنهم
  • زبور عجم اقبال لاهوري

  • کشيدي باده ها در صحبت بيگانه پي در پي
    بنور ديگران افروختي پيمانه پي در پي
  • ارمغان حجاز اقبال لاهوري

  • تو در دريا نه ئي او در بر تست
    به طوفان در فتادن جوهر تست
  • ديوان امير خسرو

  • مثل خود در جهان کجا بيني
    گه در آيينه بنگري گه در آب
  • منم امروز و صد تيمار در دست
    نه دل در دست، نه دلدار در دست
  • چه داند ملک خفته، در خواب ناز
    که نالان کداميش در پيش در است
  • در آن شکل و در آن چشم و در آن رو
    همه عالم به حيراني ببينيد
  • از در من دوش کان نگار در آمد
    شاخ تمناي من به بار در آمد
  • دي در رخت ببستم ديده ز بس شکايت
    بدبخت در ببندد، دولت چو از در آيد
  • در خورد دوست نيست مگر اشک چشم من
    در پيش مردمان همه در روي من زند
  • لبش اگر کشدم در سوال بوسه، نترسم
    وليک غمزه مبادا که در عتاب در آيد
  • چه کنم در دلت نمي گنجم؟
    زانکه در سنگ موي در نرود
  • اي بسا در که در محيط سرشک
    هر دمم در کنار مي افتد