167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

مظهر العجايب عطار

  • در معاني کوش ني در جاه و مال
    زآن گه جاه و مال را باشد زوال
  • تو به عزت نه قدم در کوي دوست
    تا که ره يابي تو در پهلوي دوست
  • ديده خود را تو در معني گشا
    تا شوي در معني ما آشنا
  • در طريقت خوانده ام آن نامه را
    در حقيقت رانده ام آن خامه را
  • خود از آن در سوي گورستان روي
    بي شکي در گور بي ايمان روي
  • هر که او در گور بي ايمان رود
    بي شک او در وادي شيطان رود
  • جاي شيطان در سقر باشد بدان
    در سقر او را مقر باشد بدان
  • او در آيد در طريق انبيا
    راه بين گردد به نور اوليا
  • خويش را در زهد داند کاملي
    تا به دام او در افتد جاهلي
  • هر که در خواب است او را ديد نيست
    ذره اي در جان او توحيد نيست
  • تخم نيکوئي بکشتم در جهان
    وين چنين مظهر نوشتم در جهان
  • مرا گنج معاني در ضمير است
    ز اسرارم خوارج در زحير است
  • زهيلاجم جهان در لرزش آمد
    فلک از قدرتش در گردش آمد
  • ز بحر علم در آرم به خروار
    کنم در راه جانان جمله ايثار
  • هر آن کس را که دنيا در نگين است
    ورا صد دشمن بد در کمين است
  • ز دانشهاي نادان در چه افتي
    چه خوک تير خورده در ره افتي
  • در اين عالم بسي من راه ديدم
    همه اين راه را در چاه ديدم
  • برو در مدرسه تو علم حق خوان
    مده تغيير در معني قرآن
  • در اين معني مرا حالي عجيب است
    که در گفتار من سري غريب است
  • هر آن کس کو در مخلوق داند
    خدا او را ازين در زود راند
  • چو عجب و نخوت آمد در دماغش
    يکي روغن بريزد در چراغش
  • به تنهائي کنم اين کار در دهر
    که بعد از من بگويند در همه شهر
  • ز بسکه در علويها پريدي
    به آخر خويش در سفلي بديدي
  • ز صفرا آتش آمد در وجودم
    به آخر سوخت در عشقش چو عودم
  • دگر در اين جهان هفت است دريا
    در اجسامت به مثل اوست بر پا