167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

لسان الغيب عطار

  • در درون درد رفتيم از جهان
    اين لسان در درد ميگويم بدان
  • زنده ام من چون لسان در جسم تو
    در لسان دارم بيان اسم تو
  • دوست با تو کرده در تن خلوتي
    يافته در چار عنصر حکمتي
  • در تو ديدم آنچه مقصود من است
    در حقيقت دوست معبود من است
  • در فراوان ريختم در راه تو
    گير از آن درها اگر آگاه تو
  • هرکه با شيطان در اين دنيا بود
    حال او در آخرت رسوا بود
  • هرکه در پندم در آيد مرد وار
    اين خزان او شود بيشک بهار
  • در توکل کوش و صبري پيش گير
    اين لسان را در گلستان خويش گير
  • در گلستانم لسان بلبل است
    کز نوايش اين جهان در غلغل است
  • در کرم با ما بيا در خوان نشين
    نه برو با ظالم و سلطان نشين
  • مدتي در اين جهان پنهان بود
    با رفيق دل مرا در جان بود
  • در سخن سلطان دانايان منم
    در يقين درياي بي پايان منم
  • از من آمد در ظهور اينجا لسان
    در لسانم بنگر و خود را بدان
  • رهبر خو کن مرا در اين جهان
    تا دهندت راه در سوي جنان
  • رهبر ايشانند در راه خدا
    در کلام حق شنيدم اين ندا
  • هرکه جانان يافت در تن ننگرد
    بلکه در فردوس و گلشن ننگرد
  • تو در اين دنيا چرا باشي پليد
    بر در دوزخ چرا داداي کليد
  • در نگر امروز اسرار دلم
    سر و راز او سرشته در گلم
  • سرما را کس نداند در جهان
    گشته ام در زير صد پرده نهان
  • هرکه را حبست با شاه نجف
    در معني اوست در بطن صدف
  • اين زمان عطار در راه ويست
    در محبت خاک درگاه ويست
  • در طريقت مرتضي را ديده ام
    در حقيقت گفت او بشنيده ام
  • هرکه حق را در جهان نشناخته
    خانه در وادي شيطان ساخته
  • دل ز بهر مال دادي در جهان
    جان دهي در وقت مردن چون سگان
  • در يقين هرکس که ديده روي دوست
    روي او ديدن در اينجا گه نکوست